قسمتی از کتاب ملت عشق،الیف شافاک
از زبان گدا:
... تازه اگر ماه رمضان باشد که دیگر نور علی نور است:ماه مبارک رمضان که از راه می رسد درآمد گداها شیرین بود شیرین تر می شود.تازه آخرین روز ماه رمضان را که نگو و نپرس در آن روز همه گداهای شهر جیبشان را پر می کنند. آن روز خسیس ترین آدم ها هم حتی آن هایی که توی جیبشان عقرب نگه می دارند برای صدقه دادن با همدیگر رقابت می کنند.با این امید که هرچه گناه کرده اند بخشیده شود. می خواهند تا ماه رمضان تمام نشده کار خیری کرده باشند برای همین قرص نانی یا پولی کف دستمان می گذارند حتی اگر سه چهار قروش بیشتر نباشد.یک بار در سال هم که شده جماعت از دست گداها فرار نمی کنند.برعکس می روند توی کوچه ها و گوشه ها و کنار دنبال گدا می گردند.آن وقت گدایی که پیدا میکنند هرچه بدبخت تر و پریشان تر باشد بیشتر خوشحال می شوند وجدانشان همان قدر آسوده میشود.برای اینکه نشان بدهند چقدر دست و دلباز و خیرند برای یک روز هم که شده نفرت از مارا کنار می گذارند.
+ این قسمت کتاب به نظرم جالب اومد البته با گداپروری مخالفم !
کتاب ملت عشق ص362